خانوم مرغه ببخشید!
سرگرم کارهای روزمره ام. چه میدانم! ناهار! شام! ظرفهای نشسته! خانه ای که در عرض پنج دقیقه کن فیکون میشود! و ... . میبینم فرشته ام مشغول بازی ست. سرک میکشم در کارش ببینم چه دارد امروز برایم. میبینم سر پازل های دو تکه اش نشسته. همه را درست کرده، باز که میخواهد خرابشان کند میگوید:
خانوم مُرگه (مرغ) ببخشید! هاپو ببخشید! جوجو ببخشید! آقا ابسه (اسب) ببخشید! ببعی ببخشید! آقا گابه (گاو) ببخشید!
و من چگونه بگویم کجای آسمان میروم و کدام ستاره را میچینم.
خداوندگار مهربانیها را سپاس برای این فرشته ی کوچک مهربان دوست داشتنی که خوشبختیمان را کامل کرد.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی