ریحانهریحانه14 سالگیت مبارک
علیهعلیه، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره

ریحانه

انار

1391/7/16 21:08
نویسنده : مامان فاطمه
362 بازدید
اشتراک گذاری

باز هم فصل انار شده. بابا انار میخرد و اولین باری که امسال انار میخوری یاد مطلبی می افتم که پارسال برایت در دفتر خاطراتت نوشتم. با خودم میگویم بدک نیست این را در وبلاگ گلم بگذارم تا با دوستانم در لذت احساسش شریک باشم:

انار میخواهی. شریکت میکنم در انارم. دانه دانه، یاقوت یاقوت، نفس میکشم لحظه های با هم بودنمان را. یاد کودکیم می افتم. هیچوقت کسی را در انارمان شریک نمیکردیم!  میوه ای استثنایی که در هر کدامش فقط یک دانه ی بهشتی داشت و میترسیدیم مبادا نصیب دیگری شود. ولی من امروز در انارم با تو شریک شده ام! این یعنی اشکالی ندارد تو دانه ی بهشتی انارم را بخوری. حتی اگر میشناختمش که کدامین است، حتما میدادمش به خودت و این یعنی من یک مادرم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

فافازه سادات
15 مهر 91 9:12
سلام
خیلی متنتون قشنگ بود
خیلی کیف کردم

.
.
.
هنوز قسمت مدیریت پیامها درست نشده؟


سلام ممنونم. نه عزیزم هنوز درست نشده. انشاالله دعا کن درست بشه.

البته همین الان درست شد. هوررااااااااااااا
مامان بیتا
15 مهر 91 9:40
خیلی قشنگ بود عزیزم
واقعا بچه ها دانه های بهشتی مادران هستند

تلگرافم رسید بهتون؟


ممنونم. در ضمن زیارت قبول. ببخش این چند وقته همش درگیر مهمان داری بودم.
مامان بیتا
22 مهر 91 15:51
همیشه با خوردن انار یاد این شعر می افتم
شما چطور؟

صد دانه ياقوت دسته به دسته
با نظم و ترتيب يک جا نشسته
هر دانه اي هست خوش رنگ و رخشان
قلب سفيدي در سينه آن
ياقوتها را پيچيده با هم
در پوششي نرم پروردگارم
هم ترش و شيرين هم آب دار است
سرخ است و زيبا نامش انار است


وای از خاطرات کودکی که روح را کجاها که نمیبرد!

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ریحانه می باشد